بلاک چین را میتوان یک فناوری نامید که بانک برای بهبود سیستمهای سنتی خود روی آن حساب خواهد کرد. درواقع بانکداری امروزی تفاوت زیادی با سالهای گذشتهی خود دارد. بهعلاوه، برای پیادهسازی خدمات مورد نیاز مشتریان، بانکها باید به فناوریهای جدید دسترسی بیشتری داشته باشند. این فناوریها، شامل بهبود ارتباطات و تراکنشها نیز خواهد بود.
با الهام گرفتن از نظریهی مشهور بازیها در علم اقتصاد، میتوان فناوری بلاک چین را برای بهینهسازی خدمات بانکها بهکار گرفت. در نگاه اول شاید پیادهسازی این فناوریها زمانگیر و باعث کاهش کارایی بانکها بهنظر برسد؛ اما بانکها خصوصا نمونههای بزرگ و صنعتی آنها قطعا از این فناوری سود خواهند برد.
بانکداری مدرن یا خدماتی که امروزه توسط بانکها و استارتاپهای فینتک برای بهبود تراکنشها انجام میشود، شامل همین خدماتی است که روزانه از آنها استفاده میکنیم. پرداختهای سریع، جابهجایی با اپلیکیشنها موبایل و دسترسی آسان به حسابهای کاربری از هر مکان، بخشی از این خدمات مدرن هستند. این خدمات در اصطلاح Banking as a Service یا BaaS نامیده میشوند.
بااستفاده از فناوریهای گفتهشده، کاربران دیگر نیازی به مراجعه به دستگاههای ATM یا شعبههای فیزیکی بانکهای خود ندارند. در تعریف ساده، خدمات بانکداری امروزه نه توسط شعب بانکها بلکه عموما ازطریق شرکتهای فینتک انجام میشود. درنهایت، این خدمات گسترده در یک محیط بانکی منسجم تحت یک برند جمع میشوند.
با نگاهی به فناوریها و خدمات گفتهشده، به این نتیجه میرسیم که شبکه بانکی، انعطافپذیری لازم را برای بهکارگیری نوآوریهای دنیای تکنولوژی دارند. اما این انعطافپذیری را میتوان در حوزههایی بسیار فراتر از اپلیکیشنهای بانکداری متصور شد. بهتعریف دیگر، میتوان نوآوریهای بیشتری همچون بلاکچین را نیز در شبکههای بانکی پیادهسازی کرد تا چند مشکل اصلی نظامهای مالی حل شود.
جان نش از بزرگان نظریهپردازی سیستمهای اقتصادی و مالی، اشکال بزرگ سیستمهای بانکداری را در مثالی بااستفاده از نظریهی بازی توضیح میدهد. این مثال تحت عنوان دوراهی زندانی در علوم اقتصاد مطرح میشود.رنظریه بازی، دوراهی زندانی درعلوم اقتصاد مطرح میشود.
نظریه بازی، دوراهی زندانی و بلاکچین
نظریهی بازی، در تعریف ساده، شاخهای از ریاضیات محسوب میشود که به تحلیل اثرگذاری متقابل بازیگران منطقی و هوشمند میپردازد. یکی از روشهای آزمایش ذهنی این نظریه، دوراهی زندان نام دارد. در این آزمایش ذهنی، دو زندانی وجود دارند که برای بازجویی دربارهی جرمهایی مجزا اما مشابه، در اتاق حاضر میشوند.
مجازات جرم احتمالی این دو زندانی، ۳ سال است. از طرفی، پلیس به این دو زندانی شک میکند که در جرمی بزرگتر با مجازات ۴ سال زندان، همکاری کردهاند. شرط پلیس برای زندانیان این است: یکی از آنها باید به جرم بالاتر اعتراف کند. او سپس باید اعتراف کند که زندانی دیگر هم در آن جرم نقش داشته است. با این شرایط، فرد اعترافکننده به ۲ سال و فرد دیگر به ۸ سال زندان محکوم خواهند شد.
شرط مذکور، باعث اعتراف یک زندانی و تکذیب دیگری خواهد شد. اگر هر دو هم اعتراف کنند، هر کدام به ۴ سال زندان محکوم میشوند. کاملا روشن است که بهترین پاسخ زندانیان برای هردوی آنها، تکذیب کردن جرم بالاتر خواهد بود. در این شرایط، هرکدام از آنها به ۳ سال زندان محکوم میشود.
اما در نهایت، از آنجایی که هیچیک از زندانیها از استراتژی دیگری آگاه نیست، هردو به جرم اعتراف خواهند کرد. این نتیجه کاملا منطقی بهنظر میرسد. چون اگر یکی از آنها اعتراف کرده و دیگری سکوت یا تکذیب کند، احتمال حبس ۸ساله را برای خود میخرد. در نتیجه با توجه به شرایط، اعتراف بهترین گزینه خواهد بود. این سرانجام، همان نتیجهگیری نش در این قضیه است که به تعادل زیرمجموعهای یا تعادل نش مشهور شد.
موقعیت گفتهشده، همان شرایطی است که سیستم بانکداری اکنون در آن قرار دارد. اعتماد بین بازیگران بازارهای مالی تقریبا وجود ندارد و هیچ شفافسازی واقعی نیز در تراکنشها نیست. این شرایط، طبق داستان بالا به تعادل نش ختم خواهد شد. این تعادل در دنیای مالی باعث کاهش بازدهی سیستماتیک میشود.
برای حل این چالش، بهکارگیری بلاکچین مفید خواهد بود. این فناوری، اعتماد را بین بازیگران بازار افزایش میدهد. بهعلاوه، امنیت و اعتبار بالای این سیستم، باعث کاهش هزینههای اعتبارسنجی بانکها و موسسات مالی نیز خواهد شد. دلیل این امنیت و شفافیت نیز، ضبط آمار تمامی تراکنشها در یک شبکهی غیرمتمرکز و قابل دسترس بلاکچین است.
پروتکلی برای هماهنگی
هماهنگی بین جهانهای بانکداری و بلاکچین، مأموریت استارتاپی بهنام BANKEX است. این شرکت فینتک در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد و هدف اولیهی خود را، ارائهی خدمات معروف به Know Your Customer یا KYC به بانکها قرار داد. کمی پس از پیادهسازی موفق سرویس KYC، این شرکت، متشکل از گروهی از بانکدارها و حامیان بزرگ صنعت بلاکچین، تصمیم گرفت تا این فناوری را به بانکها عرضه کند.
قدم اول بانکاکس برای اجرای این پروژه، آمادهسازی پروتکلی با نام Proof of Asset خواهد بود. در توضیح ساده، این پروتکل بهمعنای قابلیت ترکیب و تأیید یک دارایی بهصورت دیجیتال است. سپس این دارایی بهصورت مجازی به یک توکن تبدیل میشود و قابلیت خرید و جابهجایی خواهد داشت.
در این سیستم جدید، بانکها بهعنوان نگهبانان داراییها فعالیت خواهند کرد و بنابراین، هر کس با اتصال به اینترنت میتواند داراییهای ثبتشده در بلاکچین را مشاهده کند.
پیادهسازی بلاکچین در سیستمهای BaaS علاوهبر افزایش اعتماد بین بانکها، ارزش خرید داراییها را نیز افزایش خواهد داد. در اینجا ارزش با عبارت Liquidity تعریف میشود که بهمعنای قابلیت خرید و فروش سریع یک دارایی است. برای درک بهتر تأثیر ارزش بر قیمت، مثال خرید خودروی دستدوم را شرح میدهیم.
وقتی یک خودروی دستدوم برای فروش در اینترنت عرضه میشود، برخی ویژگیها برای آن بیان میشود. این ویژگیها باید توسط افراد حرفهای با بازدید فیزیکی تأیید شوند. این فرایند، عرضهی محصول را به بازار دشوار میکند و در نتیحه، ارزش آن نیز کاهش مییابد. اگر این تستها و بررسیها بهصورت دیجیتالی انجام شوند، ارزش خرید بالا میرود.
درنهایت با پیادهسازی سیستم بالا، اعتماد خریدار به خودروی دستدوم شبیه به اعتماد او به خودروی نو میشود؛ چرا که کیفیت و ویژگیها محصول توسط پروتکلی بیطرف بررسی شده و در فضایی غیرقابل دستکاری و نفوذ، ذخیره میشوند.
بلاکچین و آیندهی بانکداری
شرکت بانکاکس توسط ایگور خمل از فعالان باسابقهی صنعت بانکداری اداره میشود. نه او و نه هیچ عضو دیگری از گروه این شرکت، بلاکچین را بهچشم یک امید واهی یا خیالپردازیهای بدون منطق نمیبینند. قطعا بلاکچین، اعتماد را به تراکنشها وارد میکند اما بانکاکس ترجیح میدهد در کنار این اعتماد، روند تأیید اعتبار را هم تکرار کند.
بهعنوان مثالی از روند اعتبارسنجی این شرکت، میتوان به فرایندهای تأیید هویت و ضدپولشویی کاربران در صرافی توکنهای آنها اشاره کرد. آنها با دنیای مالی و اقتصادی سروکار دارند و بههمین دلیل، این روندها را بسیار جدی پیگیری میکنند. در این بخش، سابقهی بانکداری بنیانگذاران و مدیران این شرکت، باعث ایجاد چنین روندی شده است.
تیم BANKEX سرویسی به نام Custody Service نیز دارد که بهعنوان راهکاری برای ذخیرهی ارز دیجیتال معرفی میشود. این راهکار، از ارزهای دیجیتال اصلی پشتیبانی میکند. بیت کوین و اتریوم بهعنوان ارزهای اصلی و همچنین ارزهای دیجیتال دیگر همچون بیتکوین کش و لایتکوین و توکنهای ERC-20 نیز در این ابزار قابل ذخیره و نگهداری هستند.
قابلیت ذخیرهی ارزهای دیجیتال بانکاکس، نسبت به سرویسهای مشابه یک مزیت قابلتوجه دارد. در این سرویس، خبری از نیروی انسانی نیست. درواقع این کیف پول نیز بهطور کامل توسط الگوریتمهای کامپیوتری مدیریت و آنالیز میشود. هیچ نیروی انسانی به داراییها دسترسی ندارد و پروتکلهای مدرن رمزنگاری از آنها محافظت میکنند.
تعادل نش که در بالا بهعنوان راهکاری برای بانکها و صنعت مالی و اعتباری جهان ترسیم شد، الزاما تنها راهکار آنها نخواهد بود. درواقع اذعان آنها به این حقیقت که راهکارهای کنونی، برای مشکلات بانکداری مناسب نیستند، کافی خواهد بود. دراینمیان بانکاکس ادعا میکند که با بلاکچین، راهحلی برای این مشکلات دارد.
بانکاکس تلاش میکند تا به بانکها و سیستمهای سنتی، مزایای پیادهسازی بلاکچین را نشان دهد. درنهایت بانکداران بدانند که این فناوری، با هدف ماندگار شدن در جهان حرکت میکند. حال این سؤال مطرح میشود که کدام بانک و موسسهی مالی، پیش از همه آن را بهکار خواهد گرفت؟
منبع : زومیت