اخیرا در خبرها خواندیم که گوگل، حتی با خاموش بودن قابلیت موقعیتیابی گوشی هوشمند در بخش تنظیمات، موقعیت کاربران را ردیابی میکند. این کار با استفاده از سرویسهایی همچون گوگلمپ، تاریخچهی مرورگر و بهروزرسانی اپلیکیشن آبوهوا انجام میشود. این خبر در کنار فاجعهی کمبریج آنالاتیکا که چندی پیش سوءاستفاده از اطلاعات کاربران در فیسبوک را علنی کرد، بار دیگر نگرانیها در مورد حریم خصوصی در دنیای اینترنت را افزایش داده است.
بهطور خلاصه؛ شرکتهای متعددی دادههای ما را جمعآوری کرده، آنها را آنالیز میکنند و حتی بهفروش میرسانند. نکتهی مهم این است که این عملیات تقریبا همیشه در حال انجام است. جمعآوری دادهها در میان بحثهای ایجادشده در مورد حریم خصوصی مدرن و جمعآوری داده، مسئلهی مهمی نیست. بلکه وجود این قابلیت بهصورت پیشفرض برای شرکتها، مشکل اصلی کاربران است.
کارشناسان معتقدند تکامل انسان بهگونهای بوده که بهنوعی شناخت حسی رسیده است. به بیان دیگر انسان امروزی سریعتر از گذشته و با تحلیل سریع داده و دریافتیهای ذهنی، تصمیمگیری میکند. در واقع میتوان گفت همین ویژگی موجب بقای انسان بهعنوان یک گونهی جانوری شده است. به بیان دیگر این نوع از غریزه، ما را از بحرانهای متعدد مصون نگهداشته است. البته این غریزه نیز خالی از اشکال نیست.
ریچارد ثیلر و کاس سانستین، در کتاب خود با نام Nudge به این نکته اشاره میکنند که تنظیمات پیشفرض در هر دسته از انتخابها برای انسان، تهدیدی برای تصمیمگیریهای شناختی او هستند. دلیل اصلی این تهدید، تنبل بودن عمومی انسانها است. در واقع ما تا زمانی که با پدیدهای بسیار جدی روبرو نباشیم، تنظیمات پیشفرض را در هیچ جایی تغییر نمیدهیم. در نتیجه، هر شخص یا سازمانی، از شرکت گرفته تا دولتها میتوانند انتخابهایی پیشفرض را برای ما مشخص کنند که بهصراحت یا مبهم، عملکرد ما را تحت تاثیر قرار میدهند. به بیان دیگر، آنها میتوانند تصمیمگیریهای شناختی ما را برای رسیدن به نتیجهای دلخواه تغییر دهند.
این حقیقت، یکی از حساسترین پدیدههای نهفته در دل ردیابی اطلاعات کاربران است که البته عموما نادیده گرفته میشود. تقریبا تمامی سرویسهای مدرن ردیابی اطلاعات مانند جمعآوری اطلاعات مکانی کاربران توسط گوگل و آنالیز دادههای مشاهدهی فیلم و سریال در نتفلیکس، بهصورت پیشفرض فعال هستند. این یعنی اغلب ما، اجازهی ردیابی اطلاعات را به شرکتها میدهیم؛ چراکه تغییر دادن وضعیت آن در تنظیمات دستگاهها، نیاز به زمان و کار دارد. علاوهبر آن، اکثر ما اطلاعی از ردیابی اطلاعات نداریم و در نتیجه در بخش تنظیمات، بهدنبال پیدا کردن و تغییر آن نخواهیم بود. در نهایت، ردیابی داده ادامه یافته و ردیابها به نتایج دلخواه خود میرسند.
مجلهی کسبوکار هاروارد در سال ۲۰۰۸ تحقیقی منتشر کرد که بهصورت مستقیم به فعالسازی پیشفرضها و جمعآوری اطلاعات کاربران پرداخت. در این مقاله به نمایش گزارشهای خرید کاربران در فیسبوک در سال ۲۰۰۷ اشاره شده بود. مولفان آن مقاله به این نکته اشاره داشتند که تمامی اطلاعات در مورد رفتارهای مشتریان، برای همهی دوستان آنها قابل مشاهده است؛ مگر این که خودشان از این بخش برنامه خارج شوند.
در واقع فیسبوک با بهرهبرداری از نقصهای تصمیمگیری ذاتی انسانها، به نتایج موردنظر خود میرسید. اتفاقات اخیر نشان میدهد که این روشها امروزه نیز ادامه داشته و شرکتها با استفاده از تاییدیهی اغلب ما در بخش قوانین حریم خصوصی (تیک تایید قوانین)، به این کار ادامه میدهند.
پیچیدگی جمعآوری داده، بررسی ابعاد و ریزهکاریهای این اتفاقات را دشوار میکند. در دنیایی که با یادگیری ماشین و ابزارهای تصمیمگیری اتوماسیونی دیگر اداره میشود، هر تصمیمی از خرید خانه تا حتی حکمهای دادگاهها توسط آنالیز داده دیکته میشود. در نتیجهی این اتفاقات، جمعآوری دادههای کاربران بهنوعی سوخت سودآوری برای شرکتها است. در واقع ساختار انگیزهی بسیاری از شرکتها به این معنی است که نیروی رشد، اجازهی بازگشت در سیاستهای جمعآوری داده را نمیدهد. در نتیجه تا زمانی که فشاری از بیرون بر آنها وارد نشود، به روند خود ادامه میدهند.
در میان اخبار منتشرشده در مورد فیسبوک و گوگل، نگرانی ما باید در مورد ردیابی اطلاعات بهصورت پیشفرض توسط شرکتهای دیگر نیز افزایش پیدا کند. تا زمانی که این تنظیمات از حالت پیشفرض خارج نشوند، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. در واقع در مرحلهی اول باید آگاهی مصرفکنندگان در مورد این روشها، افزایش پیدا کند. در نهایت باید به این نکته توجه داشت که حتی بدون نفوذ در سیستم تصمیمگیری مصرفکنندگان، ردیابی داده بهاندازهی کافی مسئلهی نگرانکنندهای است.
منبع : زومیت